به گزارش ایسنا، متن 1یش رو گزارش تبیینی «وطن امروز» درباره بیانات رهبر انقلاب در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاعمقدس و مقاومت است:
رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاعمقدس و مقاومت، در بیان چرایی آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعث علیه ایران فرمودند: «حمله به مرزهای ایران مخصوص صدام و حزب بعث نبود، بلکه سردمداران نظم جهانی آن روز یعنی آمریکا و شوروی و دنبالهروهای آنها هم انگیزه زیادی برای تهاجم داشتند». ایشان در ادامه افزودند: «علت خصومت آنها این بود که انقلاب اسلامی یک فریاد صریح علیه نظم باطل و ویرانگر حاکم بر جهان و نظام سلطه یعنی تقسیم دنیا به سلطهگر و سلطهپذیر و تحمیل فرهنگ و نظر سلطهگران به سایر کشورها بود». چنانکه میبینیم رهبر انقلاب، دلیل تعرض رژیم بعث به خاک ایران را ترس آنها از انقلاب مردمی و دینی میدانند؛ انقلابی که بنیانگذار کبیر آن بر اساس این ایده، سخن نو و موضعی واضح، دارای منطق و انتظام ارائه کرده بود: هرچه مردمیتر، اسلامیتر و هرچه اسلامیتر، مردمیتر. در عمل نیز انقلاب اسلامی همزمان مردمیترین و دینیترین انقلاب تاریخ جدید بوده است. قابل توضیح است که در انقلاب فرانسه و حتی انقلاب روسیه تنها قلیلی از مردم علیه حاکمیت وقت به صحنه آمدند. همچنین انقلابهای مذکور تنها علیه ستم داخلی بود و هیچکدام بُعد جهانی و انسانی انقلاب اسلامی را نداشت. دیگر اینکه انقلابهای مذکور، به ترتیب، عمدتا سیاسی و اقتصادی بودند اما انقلاب اسلامی انقلابی در تمام شئون بود. حتی شأن انفسی را هم در بر گرفت. در این شرایط، بدیهی بود نظام سلطه از انقلاب اسلامی واهمه داشته و با همه امکانات خود حامی صدام باشد. بر این اساس بود که آلمان کارخانه تولید سلاح شیمیایی برای عراق اختصاص داده بود و آمریکا به رژیم بعث به منظور بمباران شیمیایی ایران اطلاعات به روز میداد. تقریبا تمام کشورهای موثر دنیا به استثنای لیبی، سوریه و یمن جنوبی حامی صدام بودند. در عین برتری عنصر دین در انقلاب اسلامی، نظام برخاسته از آن تنها حکومتی بود که توانست یک مساله و چالش ملی و تاریخی ایران را حل کند؛ حل مساله اروندرود برای همیشه، از پیامدهای انقلاب اسلامی و دفاعمقدس بود. مساله اروندرود به سالها پیش از قرارداد 1975 الجزایر بازمیگردد. سال 1958 ژنرال عبدالکریم قاسم در عراق روی کار آمد و مدعی اروندرود شد. به طور خلاصه، از سال 1348 در دوران پهلوی دوم، 104 درگیری مرزی میان عراق و ایران بر سر مناقشه مذکور درگرفته بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از همان اسفند 1357 و 13 فروردین 1358، عراق تعرضاتی نسبت به مواضع ایران صورت داد. قابل اشاره است که عراق حتی نسبت به جزایر سهگانه و خرمشهر (با محمره خواندن آن) اظهارات تحریکآمیزی در دوران پهلوی داشت. این انقلاب اسلامی و دفاعمقدس بود که توانست این مساله ملی و مرزی را برای همیشه حل کند. کار، کار اسلام انقلابی و رهبری امام راحل و همراهی مردم و رزمندگان اسلام بود و تنها از آنها این کار برمیآمد.
بنابراین با عنایت به دعوت رهبر انقلاب برای پرهیز از تقلیل دفاعمقدس به دفاع از وطن، باید التفات داشت که دین مهمترین عامل قوام امر ملی و دفاع از وطن بوده است. همچنین هیچ ملیگرا و وطنپرست سکولاری به اندازه شهدای دفاعمقدس برای ایران هزینه نداده است.
اما با وجود چنین ریشههای ضدایرانی تحمیل جنگ بر ایران، این تحمیل، عمدتا محصول ترس از تکرار الگوی انقلاب اسلامی در عراق و سایر کشورها بود. بدینسان، دفاعمقدس فراتر از دفاع وطن بود و دفاع از انسانیت و مردم تحت ستم در همه عالم بود. رهبر انقلاب در این باره در دیدار دیروزشان واقعیت را که انقلاب اسلامی تنها و نخستین موضع و فریاد صریح علیه نظم سلطه تا آن زمان بوده و اینکه سخن نویی در برابر آن بود، عامل اصلی تعرض دشمن به خاک ایران عنوان فرمودند.
رهبر معظم انقلاب در ادامه، بر جذابیت نظام اسلامی برای ملتهای دیگر در 2 جنبه سیاسی و معنوی نظر کردند و دفاعمقدس را به عنوان عرصهای که جاذبه معنوی را نمایندگی میکند، مورد التفات قرار دادند. ایشان مرتبط با جاذبه معنوی، دفاعمقدس را مبنای نگاه خود قرار دادند و فرمودند: «جوانهایی که رفتند در میدان جنگ، از یک آدم معمولی تبدیل شدند به یک ولی الهی. مردانی که وارد میدان جنگ شدند، با یک نگاه ساده و معمولی به مسائل دینی، از میدان جنگ بیرون آمدند، مثل یک عارف الهی و معنوی. امام بزرگوار ما یک عارف بزرگ بود، یک انسان والا بود. ایشان خطاب به خیلی از بزرگان، به طور عام گفتند: 70 سال عبادت کردید، خدا قبول کند از شما، بروید یک مقدار هم وصیتنامه شهدا را بخوانید». چنانکه میبینیم، رهبر حکیم بر انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن به مثابه منظومهای که حیث آفاقی و انفسی را در بر گرفته و صدایی صریح دارد، تأکید و تکیه میکنند و بنیاد دشمنی نظام سلطه را در همین حقیقت میدانند. ایشان برای رساندن مقصودشان، نکته دیگری را مورد اشاره قرار دادند: «آن روز، 2 قدرت بزرگ در دنیا بودند و هر کدام دنبالههایی داشتند، آن 2 قدرت آمریکا بود و شوروی سابق. دولتهایی، نظامهای سیاسیای، اینها تقریبا همهشان در این قضیه انگیزه داشتند. جمهوری اسلامی، ایران اسلامی برای اینها یک عنصر غیرقابل تحمل بود اما چرا ایران اسلامی برای آنها غیرقابل تحمل بود؟ ما که آن روز علیه کسی اقدامی نکرده بودیم! حالا امروز به ما میگویند شما به فلان جا موشک دادید، به فلان جا پهپاد دادید؛ آن روز که این حرفها نبود، علت دشمنی چه بود؟»
رهبر حکیم انقلاب در این دیدار، معنویت و ایمان را عامل پیروزی ایران در دفاعمقدس دانستند؛ عاملی که آن را عامل مقاومت اسلامی نیز قلمداد کردند. ایشان متذکر شدند بنا به انتظار کارشناسان، صدام به سبب برتری تجهیزات و امکانات باید ظرف یک هفته به تهران میرسید (نقل به مضمون) و این واقعیت تاریخی را به واقعیت امروز مقاومت اسلامی تسری دادند و این جبهه را با وجود امکانات کمتر نسبت به رژیم غاصب قدس پیروز میدان دانستند. رهبر حکیم انقلاب آنچه را در فلسطین و لبنان در جریان است، مشابه دفاعمقدس دانستند و در نهایت، جنگ با نفوذ را مقابل دیده گذاشتند و نسبت به برخی که خواهان برافراشتن پرچم دشمن در کشور هستند، دعوت به حساسیت و مقابله کردند (نقل به مضمون). آنچه رهبر حکیم درباره انقلاب اسلامی، دفاعمقدس و جبهه مقاومت فرمودند و اینکه این 3 پدیده را در یک افق و چشمانداز نظری و عملی واحد مورد تأکید قرار دادند، امیدبخش و حامل پیام پیروزی بود. تردیدی نیست همچنان برتری سیاسی و معنوی گفتمان مقاومت (برتری استدلال و وجاهت عقلانی و انسانی و الهی)، عامل بنیادین پیروزی است و رژیم غاصب قدس با وجود داشتن امکانات مادی برتر اما از حیث نیروی انسانی، استدلال و مشروعیت و معقولیت (سیاسی و معنایی)، بیش از هر زمانی زبون و خوار شده است.
انتهای پیام
0 دیدگاه