غلامرضا مصباحی‌مقدم که معتقد است بیش از 50 درصد منتخبین تهران در مجلس بعد، اصولگرایان خواهند بود، می‌گوید که دور بعد دیگر کاندیدا نخواهد شد تا فرصتی برای حضور چهره‌های جدید فراهم شود.
کد خبر: ۳۷۴
تاریخ انتشار: ۰۳ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۰        22 February 2016
به گزارش خبرآنلاین، سخنگوی جامعه روحانیت در سخنانش تمام قد از لیست ائتلاف اصولگرایان دفاع می کند و البته بر این نکته هم تاکید می کند که اگر محوریت جامعه روحانیت نبود، ائتلاف به نتیجه نمی رسید. به اعتقاد مصباحی مقدم وزن بیشتر جبهه پایداری در لیست ائتلاف اصولگرایان به سنگینی وزن آنها در مرحله ائتلاف باز می گردد. او همچنین سهم بیشتر پایداری ها در ائتلاف را هم ناشی از ثبت نام بیشتر چهره های وابسته به این جریان نسبت به سایر جریان های اصولگرایی در انتخابات می داند.
 حجت الاسلام غلامرضا مصباحی مقدم دلیل انتخاب حداد عادل به عنوان سرلیست را رای اول بودن او در تهران در دوره های قبل و حمایت جبهه پایداری از او می داند. با این حال مصباحی معتقد است که لیست ائتلاف اصولگرایان در تهران بیش از 50 درصد آرا را به خود اختصاص خواهد داد.

گفت و گوی حجت الاسلام مصباحی مقدم با خبرآنلاین در کافه خبر را در ادامه می خوانید:

آقای مصباحی مقدم، در لیست ائتلاف اصولگرایان وزن و سهم جبهه پایداری و جریان های نزدیک به آن بیش از سایر گرایش های اصولگرایی است. چرا در ترکیب این لیست وزن جبهه پایداری بیشتر است؟

در این دور از انتخابات اتفاقی رخ داد که مبارک است. و آن اينکه با محوریت آیت الله موحدی کرمانی مجموعه احزاب و گروه های اصولگرا دور هم جمع شدند و به لیست واحد رسیدند. اما اگر این اتفاق نمی افتاد و جامعه روحانیت محور قرار نمی گرفت، امکان نداشت که این ائتلاف به نتیجه برسد. حالا بر این اساس احتمال عقلایی قوی می دهیم که پیروز صحنه انتخابات باشیم.

 ترکیب این لیست هم از جهت تخصص ها ترکیب معقولی است. در این لیست 10 اقتصاددان، 4 روحانی، 6 خانم و تعدادی از سرداران دوران دفاع مقدس و تعدادی از پزشکان را داریم و از وزرا و شخصیت های برجسته گذشته هم حضور دارند. بنابراین ترکیبی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و دفاعی در اين ليست ديده مي شود و از این جهت ترکیب متناسبی شکل گرفته که قابل قبول است.

اما اینکه بخواهیم ترکیب این لیست را از نظر سیاسی بررسی کنیم، قطعا وزن گروه های حاضر در لیست به ترکیب ائتلافی که شکل گرفته بود بر می گردد. در این ترکیب سهم جبهه پایداری و جمعيت ایثارگران و رهپویان، غلبه دارد. طبیعی است که کسانی که در کمیته 7 نفره از کاندیداهای جریانات مختلف اصولگرا به لیست وارد شدند، تحت تاثیر این ترکیب هستند. اگر می خواستیم به ائتلاف برسیم چاره ای جز این نبود. در غیر این صورت ائتلافی شکل نمی گرفت. گرچه تاکيد دوستان ما بر این بود که ما سهم خواهی نکنیم، اما وقتی که نتیجه را می بینیم این حرف درست است که وزن جبهه پایداری و کسانی که همسو با این جبهه هستند، در لیست سنگینی می کند. اما برای ما مهم دست یافتن به ائتلاف بود که این امر محقق شد.

شما دلیل سنگینی وزن جبهه پایداری، ایثارگران و رهپویان در لیست را به سنگینی  وزن این سه گرایش در مرحله ائتلاف مرتبط دانستید. اما چطور شد که وزن آنها در ائتلاف سنگین تر شد؟ با توجه به اینکه سابقه جامعه روحانیت و بقیه جریانات اصولگرا و جبهه خط امام و رهبری و حتی تعداد آنها بیشتر از این سه جریان بود. چرا آنها وزن بیشتری در ائتلاف داشتند؟

 یک نوع تعامل و فداکاری از ناحیه بخشی از اصولگرایان برای دست یافتن به ائتلاف در این قضیه رخ داده  است. اگر بنا بر تعامل و فداکاری و از خودگذشتگی نبود، ما حتما به نقطه اشتراک نمی رسیدیم. روشن  است که جریانی مثل موتلفه و پیروان خط امام و رهبری و جبهه ایستادگی و امثال آنها یک نوع نرمش را در این اقدام نشان دادند که ائتلاف دست یافتنی شد.

به علاوه این موضوع تا حدی هم به تعداد ثبت نامی ها برمی گردد. به عبارت دیگر اگر پیش بینی لازم می شد و ثبت نام از سوی کسانی در طرف دیگر این کفه افزایش پیدا می کرد، ای بسا ترکیب هم متفاوت می شد. وقتی به ثبت نامی ها و چهره های شاخص ثبت نام کننده نگاه می کنیم، می بینیم که نمایندگان فعلی مجلس و وزرای سابق دولت، اکثریت ثبت نامي ها را تشکيل مي دهند و به همین دلیل اکثریت لیست را هم تشکیل داده اند. در حالی که مثلا اگر به جبهه پیروان نگاه کنیم تعداد کسانی که از این جبهه و یا موتلفه ثبت نام کرده اند کاهش پیدا کرده است.

نکته دیگر هم به موضوع چهره ها برمی گردد. بعضی از چهره ها شخصیت هایی هستند که تا حدی در چند دوره انتخابات مجلس حضور پیدا کرده اند و به نوعی از یک طرف شناخته شده تر هستند و از طرفی دیگر نوآوری را در لیست مخدوش می کنند. خود من بر همین اساس این قصد را دارم که دور بعد دیگر کاندید نشوم. چون دیگر یک چهره قدیمی محسوب می شوم. به همین دلیل اشخاصی هم مثل آقای باهنر بودند که با اینکه در 7 دوره در مجلس حضور داشته اند اما داوطلبانه کنار کشیده اند. او اگرچه توانمندی های ویژه ای داشت اما حضورش نمی گذاشت چهره های جدیدی وارد شوند. به همین دلیل هم داوطلبانه کنار کشید تا چهره های جدید به میدان بیایند. این هم یکی از نکاتی است که بر شکل گیری و ترکیب این لیست تاثیر گذاشته است.

گفتيد که حضور پررنگتر اعضاي جبهه پايداري و جمعيت ايثارگران و رهپويان در ليست ائتلاف به دليل تعدد ثبت نام از سوي آنها بوده است. اما از سوي جريانات ريشه دار اصولگرا نيز چهره هاي متعدد زيادي ثبت نام کرده بودند که در ليست شما نيامدند. چهره هايي مثل آقاي حسن غفوري فرد که در انتخابات گذشته هم از ليست جبهه متحد جا ماند.

من نمي توانم به مصاديق ورود کنم. چون من در اين باره تصميم گيرنده نبودم. اجمالا عرض کردم که ليست ائتلاف اصولگرايان حاصل نوعي انعطاف از سوي مجموعه هاست که به اين جمع بندي رسيده اند. شايد انتظارات جريان پايداري و رهپويان بيش از اينها بوده ولي ناگزير شدند به ترکيبي که مجموعه در مورد آن به اجماع رسيد را بپذيرند. يعني آنها هم از نقطه نظراتشان کوتاه آمدند و قبول کردند که تعدادي از افراد مورد نظرشان در اين ليست نباشد.

با وجود انتقاداتي که به ترکيب ليست ائتلاف اصولگرايان وارد است، ليست ارائه شده را چقدر جامع مي دانيد؟

تمام احزاب اصولگرا در تهيه اين ليست نماينده داشتند. پس ليست جامعي است. حتي شخصيت هاي سياسي اصولگرا به جز آقاي لاريجاني هم در اين ائتلاف نماينده داشتند. آقاي لاريجاني، درست يا نادرست، اعلام کردند که چون رئيس قوه هستند، به موضوع تصميم گيري براي ليست هاي انتخاباتي ورود نمي يابند . اما شخصا معتقدم اگر ايشان نماينده مي فرستاد، در ترکيب ليست اصولگرايان مي توانست تاثير گذار باشد. اگر نماينده آقاي لاريجاني، چهره اي مثل آقاي کاظم جلالي بود، اي بسا در ليست ائتلاف نيز گنجانده مي شد.

اما آقاي جلالي گفت که نگذاشتند نامش در اين ليست بيايد!

اين حرف ايشان قابل قبول نيست. او هيچگاه اعلام آمادگي نکرد که در جريان ائتلاف به نمايندگي از آقاي لاريجاني در هيات 22 نفره حضور يابد. آقاي لاريجاني به جاي اينکه شخصا موضوع حضور نماينده اش در ائتلاف را به نتيجه برساند، تصميم گيري درباره اين موضوع را به فراکسيون رهروان واگذار کرد. در حاليکه ما از آقاي لاريجاني براي پيوستن به ائتلاف دعوت کرده بوديم نه فراکسيون رهروان! البته فراکسيون رهروان هم راي نداد که نماينده اي از آنها يا از آقاي لاريجاني در جمع ائتلاف حضور داشته باشد. نتيجه اين شد که کسي به نمايندگي از آقاي لاريجاني در جمع تصميم گيري ما شرکت نکرد.

از اين رو اينکه آقاي جلالي انتظار داشته باشد که از طرفي نوعي انفصال از مجموعه ائتلاف اصولگرايان را به دليل حضور جبهه پايداري در جمع ما دنبال کند، و از طرف ديگر انتظار داشته باشد که نامش در ليست ما باشد، انتظار به جايي نيست.

ميثاق نامه اي از سوي اصولگرايان تدوين شد و به امضا رسيد که هر کس در ليست نبود، بايد انصراف دهد. به اين ترتيب 180 نفر بايد انصراف مي دادند. اگر چه برخي اعلام انصراف کردند اما تعدادشان به 80 نفر هم نمي رسد. علت عدم پايبندي به تصميمات جمعي در ميان اصولگرايان چيست؟ ليست را قبول ندارند يا تصميم گيران را؟

کساني که انصرافشان را اعلام نکردند، حضور فعالي هم ندارند و به رقابت هم نپرداخته  اند. يعني در ميدان رقابت وارد نشدند و عدم حضورشان را نوعي انصراف تلقي کردند. منظورم اين است که اگرچه به نفع جريان اصولگرا، اعلام انصراف نکردند اما حضور جدي هم ندارند. تعداد اندکي از اصولگرايان يکه در ليست ائتلاف نيامدند همچنان در رقابت هستند و اصرار دارند که منفردا وارد عرصه رقابت شوند و يا به ليست صداي ملت پيوستند.

جمع بندي در جريان اصولگرا، نهايتا به يک ليست واحد ختم نشد. حضور سه ليست اصولگرا در اين دور از رقابت هاي انتخاباتي، نوعي آسيب نيست؟

عدم جمع بندي نهايي برا يارائه تنها يک ليست واحد، به دليل نبود يک حزب فراگير است. آثار نبود چنين حزبي در اينگونه وقايع خودش را نشان مي دهد. وقتي افراد جزء تشکيلات قوي و منسجم نيستند، تکروي مي کنند و اين هم طبيعي است. لازم است که ما به يک حزب قوي و فراگير در مجموع اصولگرايان برسيم.

اين بار به نظر خودم رسيد که وقتي 22 نفر دور هم جمع شدند که هر يک نماينده احزاب هستند و افراد موثري هم هستند، وقتش رسيده است که مقدمات شکل گيري يک حزب بزرگ را فراهم آوريم. الان براي انتخابات همه دور هم جمع هستيم و وقتش است که يک حزب بزرگ با حضور همه جريانات اصولگرا شکل بگيرد. تا در مدت دو تا چهار سال آينده برنامه بدهد و کادرسازي کند و زمينه را براي رويش و روي کار آمدن جوانها فراهم کند. در تشکيلات حزبي مقتدر مي توان از اعضا خواست که به تصميمات حزبي پايبند باشند وگرنه عضويتشان در حزب تعليق مي شود.

گذشته از لیست های موازی در میان اصولگرایان بحث اختلاف میان دو جریان موجود در لیست ائتلافی اصولگرایان هم مطرح است. ظاهرا در مورد سرلیستی بین دو طیف این ائتلاف اختلاف وجود دارد. جریان جبهه پایداری از سرلیستی آقای حداد و جریان معتدل تر از سرلیستی آقای ابوترابی حمایت می کنند. شما تا چه اندازه این اختلاف را جدی می دانید و سرلیست ائتلاف اصولگرایان چه کسی است؟

واقعیت این است که آقای حدادعادل رای اول چند دوره گذشته مجلس در تهران بوده است. فارغ از اینکه ایشان بیشتر مورد اعتماد جبهه پایداری و رهپویان و ایثارگران است؛ خود این رای اول بودن در چند دوره چهره ای از آقای حداد ساخته که از برجستگی ویژه ای برخوردار است. با توجه به اینکه احتمال پیدایش لیست های متعدد را وجود داشت و احتمال می دادیم هر کسی می تواند به میدان بیاید و سرلیستی داشته باشد اقای حداد به عنوان یک نماد برای این ائتلاف مشخص شد که جلوی پیدایش لیست های متعدد را بگیرد.

بنابراین آقای حدادعادل الان سرلیست است و اختلافی هم در اینباره وجود ندارد.

بله ایشان سرلیست است و اختلافی هم وجود ندارد.

در حال حاضر بحث رقابت اصلاح طلبان با یک لیست و اصولگرایان با سه لیست را چطور میبینید؟ فکر می کنید رقابت در پایتخت به چه صورت خواهد بود و پیروز میدان کدام نیروها باشند؟

البته من معتقدم که گرچه در حوزه اصولگرایی دو تا سه لیست مطرح است؛ (چرا که یک لیست بینابینی است. لیست آقای مطهری نه به صورت خالص اصلاح طلب و نه به صورت خالص اصولگرا است). اما درباره اینکه دو لیست در جریان اصولگرایی ایجاد شده باید بگویم، اگر به پشتوانه لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان توجه کنیم، این لیست مورد استقبال بیشتر رای دهندگان در تهران قرار می گيرد. چرا که اين لیست هم مورد تایید جامعه روحانیت و هم مورد تایید آیت الله یزدی و آیت الله مصباح قرار گرفته است. بر این اساس جای نگرانی جدی برای اینکه آرا حامیان اصولگرا پراکنده شود، نیست. پیش بینی من این است که در تهران بالای 50 درصد منتخبین تهران چه در دور اول و چه در دور دوم از اصولگرایان خواهد بود. در کل کشور هم به صورت روشن تر و برجسته تر و با دامنه وسیع تر اصولگرایان اکثريت کرسی های مجلس را خواهند داشت.

با این حساب از نظر شما قوی ترین لیست در جریان اصولگرایایی لیستی است که ائتلاف اصولگرایان بسته است.

همینطور است که من این لیست را قوی تر از همه می بینم. ترکیب این لیست جامع و منسجم است.

همزمانی دو انتخابات مجلس و خبرگان را چطور ارزیابی می کنید؟ فکر نمی کنید انتخابات مجلس بر انتخابات خبرگان سایه بیندازد؟

من همزمانی دو انتخابات خبرگان و مجلس را به نفع هر دو انتخابات می بینم. مردم به جای اینکه دو بار برای رای دادن بیایند یک بار می آیند و دو بار رای می دهند. هزینه های وزارت کشور را هم برای برگزاری انتخابات کاهش می دهد. این به نفع مصالح ملی ما است. بعد هم این دو انتخابات بر روی هم، هم افزایی دارند و روی هم اثر مثبت می گذارند. اگر بنا بود جداگانه دو انتخابات برگزار کنیم شور انتخاباتی و حضور مردم پای صندق ها به صورت نسبی پایین تر بود.

اما این نگرانی وجود دارد که آیا مردم در تهران این انرژی را دارند که 46 نام را روی برگه های رای بنویسند؟

من گمان می کنم وقتی مردم یک روز برای انتخابات می گذارند و پای صندوق می آیند دشوار نخواهد بود وقت بگذارند و نام 46 را نفر را بنویسند.

در مورد رقابت میان لیست های مختلف در انتخابات خبرگان چه پیش بینی دارید؟

 مردم متدین ما در تهران به احتمال قریب به صد در صد به لیست مورد اعتماد جامعتین رای می دهند. البته نفی نمی کنم که بخشی از همین مردم هم به لیست اصلاح طلبان در انتخابات خبرگان رای دهند. تا حد زیادی لیست دوم وقتی رای می آورد که بتوانند رای های خفته را برانگیزاند. رای کسانی که در دوره های انتخاباتی قبل هم به طور جدی پای صندوق های رای نیامدند.


برچسب ها: مصباحی‌مقدم ، مجلس
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: