فقدان استراتژيست و فقدان نظريه‌پرداز و فقدان تحليلگر جدي اجتماعي در بين اصولگرايان وجود داشت و وجود دارد. هر جا كه مي‌رسد مدعي است كه آخر تدبير و نهايت تمهيد است. خود‌بزرگ‌بيني و يك تحليل جدي غلط نسبت به اطراف خود دارد.
کد خبر: ۲۱۳۲
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۶        06 March 2016
به گزارش اعتماد، محمدرضا تاجیک گفت: اصولگرایان نتوانستند اجماعی را که اصلاح‌طلبان در بدنه خود پیرامون لیست ایجاد کردند در بدنه خود ایجاد کنند. سالیان کوشیدند نوعی شیخوخیت را در میان خود جا بیندازند اما انتخابات اخیر نشان داد که فصل شیخوخیت در جناح راست به پایان رسیده.

*  اين امكان ديگر براي‌شان وجود نداشت كه به مردم و خصوصا نسل جوان‌شان بگويند كه به كليت ليست راي دهند اما اين در فضاي اصلاح‌طلبي اتفاق افتاد. از سوي ديگر اصولگرايان با مهره‌هايي كه نبايد، بازي مي‌كردند، بازي كردند. به قول مولانا پيش چشم‌شان شيشه كبود بود و جامعه را كبود مي‌ديدند. چشمان‌شان به خانه خيال و عدم بود. هست‌ها را نيست و نيست‌ها را هست مي‌ديدند. بعد به علت همين فضاي شخصيتي‌شان، همه متصل به عقل متصل خودشان بودند نه عقل منفصلي كه بنشيند، فكر كند و بينديشد.

*فقدان استراتژيست و فقدان نظريه‌پرداز و فقدان تحليلگر جدي اجتماعي در بين اصولگرايان وجود داشت و وجود دارد.  هر جا كه مي‌رسد مدعي است كه آخر تدبير و نهايت تمهيد است. خود‌بزرگ‌بيني و يك تحليل جدي غلط نسبت به اطراف خود دارد. همه اينها دست به دست هم داد و شكلي از بازي، چينش بازيگران را ارايه كرد كه نه تنها جاذبه كه دافعه ايجاد مي‌كرد. چون حدس نمي‌زد و نمي‌توانست پيش‌بيني كند مردم چه واكنشي نشان مي‌دهند، بدون درنگ و تامل و به خود يا استراتژي نگاه كردن در كف جامعه آن را پياده كرد. استراتژي اصولگرايان در اين انتخابات به همين خاطر به گل نشست. اين انتخابات نشان داد كه در پس حركت سياسي اصولگرايان بحراني بر پا است. به تعبير «لكان» شرايط فقدان بر پاست. خلأ استراتژي و قوه عاقله وجود دارد.

*به نظر من آنها(اصولگرایان) در حال حاضر در شرايط فقدان تصميم و تدبير هستند. شرايطي كه تصميمات و تدبيرها براي‌شان مسير را قفل كرده است. در گيجي و منگي اين هستند كه نمي‌دانند چه گذشت و چه شد. اصولگرايان بايد از خودشان فاصله بگيرند.
  
   *اصولگرايان مداوم توليد «دگر» مي‌كند و مداوم بر طبل حذف و طرد مي‌كوبند اما دگر درون بر اساس آموزه جامعه‌شناسي همواره راديكال‌تر هم هست و حساسيت بيشتري مي‌آورد. تا وقتي اين نگاه و ارتدوكسي خاص در اردوگاه اصولگرايان حاكم باشد اوضاع آنها تغيير نمي‌كند. اصولگرايان با اين رفتارشان كارخانه اخراج سربازان خودشان را راه انداخته‌اند و همين‌طور پيش برود ديگر كسي براي‌شان نمي‌ماند.


*گفتمان اصولگرايان قدرت اقنا‌ع كنندگي براي هواداران و حاميانش ،حداقل ديگر براي نسل جوانش ندارد و آنها نمي‌توانند با اين گفتمان رابطه برقرار كنند. وقتي گفتمان رابطه برقرار نمي‌كند بسياري از بدنه دچار ترديد مي‌شود. بسياري از بدنه اجتماعي، زيبايي‌ها را جاي ديگر جست‌وجو مي‌كنند. نسبت به نظم نمادين ديگران متمايل مي‌شوند و نسبت به نظم زباني ديگران تمايل نشان مي‌دهند.
   * اصولگرايان متوجه نبودند كه اگر فضا دو‌قطبي شود «زيباي خفته» در فضاي دو‌قطبي استعداد بيدار شدن دارد. عده زيادي را مجاب مي‌كند كه وارد عرصه شوند. خودشان بودند كه دو‌قطبي را ايجاد كردند و از اين دو‌قطبي‌سازي متضرر شدند. افزون بر عدم طراوت گفتماني‌شان بحث ديگر اين است كه اصولگرايان در عرصه سياست و بازي قدرت از بسياري از اصول خودشان هم عدول كردند كه اين را بسياري از هواداران اصولگرايي كه رفتار آنها را زير ذره‌بين گذاشته بودند، مشاهد كردند.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: