بررسی آزار جنسی زنان در محیط کار
بی‌ تردید خشونت و آزار جنسی زنان به عنوان یکی از انواع انحرافات اجتماعی، از عوامل مهم اختلال امنیت فرهنگی، اجتماعی، محسوب می‌شود و به همین دلیل نظام‌ های مختلف حقوقی راه ‌کارهایی را در کنترل، برخورد و ریشه‌ کن کردن آن در نظر می گیرند. در این میان نظام حقوقی اسلام و سیاست جنایی با انحرافات جنسی عموماً وخشونت و آزارجنسی خصوصاً به شدت برخورد می ‌کند.
کد خبر: ۱۸۷۲
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۲        04 March 2016
بی‌ تردید خشونت و آزار جنسی زنان به عنوان یکی از انواع انحرافات اجتماعی، از عوامل مهم اختلال امنیت فرهنگی، اجتماعی، محسوب می‌شود و به همین دلیل نظام‌ های مختلف حقوقی راه ‌کارهایی را در کنترل، برخورد و ریشه‌ کن کردن آن در نظر می گیرند. در این میان نظام حقوقی اسلام و سیاست جنایی با انحرافات جنسی عموماً وخشونت و آزارجنسی خصوصاً به شدت برخورد می ‌کند.

جوک ها و طعنه های جنسی که میان مردان در حضور زنان رد و بدل می شود، مشکلی است که ما اغلب در محیط های کاری در ایران موجب آزار زنان می شود که معمولا آزار هم به حساب نمی آید.  وقتی هیچ تخصصی نداریم و به راحتی اخراج می شویم، مجبوریم با شرایط کار هم بسازیم. این جمله ای است که اغلب زنان سرپرست خانوار که کار کردن حتی با درآمد کم برایشان اهمیت دارد، بیان می کنند.

بحث آزار جنسی زنان کارگر را می توان با موضوع تبعیض مضاعف آغاز کرد. آزار جنسی در کمین تمام زنان شاغل در سطوح مختلف شغلی و اجتماعی وجود دارد. اما آنچه باعث حساسیت بیشتر به موضوع می شود همین تبعیض مضاعف است. آنچه به عنوان آزار و خشونت بر زنان شاغل می رود، بسته به پایگاه اجتماعی و اقتصادی شان متفاوت است و بر همین اساس زنان در جایگاه های شغلی متفاوت، از امکان های مختلفی برای مقابله برخوردارند.

زنان کارگر نه تنها در محیط های کار از تبعیض جنسیتی نسبت به همکاران مردشان رنج می برند، بلکه به دلیل نیاز مالی، نداشتن تخصص، حمایت های خانوادگی کمتر، نداشتن تحصیلات و آشنایی با قوانین و همچنین ترس از دست دادن شغل، دچار تبعیض مضاعف ناشی از طبقه اقتصادیشان هم می شوند و تبعیض مضاعف، خود زمینه ساز آزارهای جنسی نسبت به آنها می شود. به عبارت دیگر، آنان هم رنج زن بودن و نگاه جنسیتی نسبت به خود را در محیط های شغلی بر دوش می کشند و هم داشتن شغلی که دارای کمترین حقوق، امکانات و تخصص است. نوع اشتغال آنان که بعضاً شامل کار در کارگاه های کوچک و بدون نظارت است، امکان هرگونه اعتراضی را در مقابل آزارهای جنسی از آنان سلب کرده و همه اینها در کنار هم وضعیت زنان کارگر را در میان زنان شاغل، نگران کننده تر می کند.

در یک نگاه کلان، آزار زنان در محیط کار، جزئی از خشونت علیه زنان در محیط های عمومی تلقی می شود، در مقابل خشونت علیه زنان در محیط خصوصی که معمولاً خشونت های خانوادگی را در برمی گیرد. در یک تقسیم بندی دیگر که از عمومیت بین المللی برخوردار است، انواع خشونت شامل خشونت فیزیکی، روانی، جنسی و مالی می شود. معمولاً اکثر آزارهایی که بر زنان در محل کار می رود، خشونت های روانی و جنسی است.

مشکلی که در این میان وجود دارد، پنهان بودن همین خشونت های روانی و تابو بودن خشونت های جنسی است که همین دو امر باعث می شود، کمتر به این مسائل پرداخته شود. سهیلا صادقی، جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، آزارهای جنسی را به سه دسته نقسیم می کند.

آزارهای کلامی، که شامل داستان ها، شوخی ها و طنزهای جنسی، پرسیدن سؤالاتی در مورد زندگی شخصی یا جنسی فرد و یا پیشنهاد برای ادامه ارتباط در خارج از فضای کار می شود، و آزارهای غیرکلامی که شامل نگاه های هیز و شهوت آلود، چشم چرانی و چشمک زدن است، و در نهایت آزارهای فیزیکی.

همچنین محیط های کاری بر حسب دولتی یا خصوصی بودن و میزان گستردگی و اعتبار آنها، از این لحاظ متفاوت بوده و معمولاً هر چه دارای ساختار کوچک تر بوده، از اعتبار کمتری برخوردار باشند و یا کمتر تحت نظارت از بیرون قرار بگیرند، میزان خشونت در آنها علنی تر، شدیدتر و گسترده تر است. به همین دلیل کارگاه های تولیدی که نه تنها معمولاً نظارت کمی بر آنها می شوند، بلکه بیشتر در فضاهای زیرزمینی و محصور و نه چندان مناسب قرار گرفته اند و بیشتر دور از چشم هستند، احتمال آزار و خشونت های جنسی برای زنان را دو چندان می کند و دقیقاً همین کارگاه های تولیدی جزء مهم ترین بخش های اشتغال زنان کارگر محسوب می شوند.

زنان کارگر در حالی که امکان سو استفاده جنسی از آنان از سوی کارفرمایانشان بسیار بالا است و مورد خشونت کلامی و شوخی های جنسی همکاران مردشان قرار می گیرند، ترجیح می دهند در مورد آنچه بر آنها می گذرد، سکوت کرده و حتی گاهی آن را انکار کنند. آنها به سختی برای سخن گفتن از دردهای این آزارها راضی به مصاحبه می شوند، آن هم نه فقط از ترس اخراج از کار و از دست دادن شغلشان، بلکه بیشتر از ترس بی آبرویی و برچسب خوردن به عنوان زنی که خود مورد آزار جنسی از سوی همکار یا کارفرمایش شده است.

آنتونی گیدنز جامعه شناس انگلیسی، آزار جنسی زنان را در محیط كار در غرب، پدیده‏ای بسیار معمول می داند. به گفته او، آزار جنسی بخش بزرگی از زنان شاغلِ حقوق بگیر را مستقیماً تحت تأثیر قرار می‏دهد. از سوی دیگر همه زنان، قربانیان تجاوز جنسی هستند، زیرا ناچارند احتیاط های خاصی برای حفاظت خود به عمل آورند و با ترسِ تجاوز جنسی زندگی كنند.

سال 1391 دیده بان حقوق بشر در گزارش خود، اعلام کرد که بسیاری از زنان کارگر به خصوص مهاجران غیرقانونی در آمریکا، به طور فزآینده ای تحت خشونت های مختلف از جمله موارد متعدد تجاوز جنسی قرار می گیرند. بسیاری از این زنان از ترس از دست دادن کار یا اقامت خود برای تخلفات و جنایاتی که علیه آنان اعمال می‌شود، با پلیس تماس نمی‌گیرند. ایالت کالیفرنیا، اصلی ترین مرکز کارگری برای زنان و دختران مهاجر بوده و بخش عمده‌ای از خشونت‌ ها در این منطقه است. به نظر می رسد این زنان که قربانی تبعیض و خشونت هستند، بیشتر خود را سرزنش می کنند و شرمنده هستند.

بر اساس گزارش مجله مطالعات اجتماعی در تابستان سال 92، تحقیقات مختلف نشان می دهد که زنان غالباً طیفی از جرایم را بیشتر تجربه می کنند که از آن جمله میتوان به آزارهای جنسی اشاره کرد. تجربۀ آزارهای جنسی و خشونت های خانگی، که آنها را مزاحمت های خصوصی نامگذاری میکند، بخشی از تجربۀ زندگی زنان است. ترس از آزارهای جنسی برای زنان به اندازه ای جدی است که میتواند تصور آنها را دربارۀ مکان، زمان و ارتباطات اجتماعی تغییر دهد.

ترس از آزارهای جنسی دائماً این مسئله را برای زنان یادآوری می کند که مردان بر فضاهای عمومی غلبه دارند  خشونت و آزارهای جنسی موجب بازدارندگی زنان می شود، به طوری که تحرک اجتماعی آنها را در سپهرهای عمومی بهشدت محدود میسازد. آزار جنسی در مکانهای عمومی رایجتر است و تهدید دائم اینگونه جرایم در محیط های کاری واقعیت متفاوت اجتماعی و مکانی را برای زنان ایجاد کرده است. آنان دربرابر وقایعی چون آزارهای جنسی بسیار آسیبپذیرند، زیرا نتیجه چنین رفتارهایی و مواجهه با آنها، به هیچ وجه برای ایشان پیش بینی پذیر نیست.

سکوت زنان دربرابر آزارهای جنسی، به دلیل شرم، ترس از سرزنش و حمایت نشدن از سوی نهادهای اجتماعی است. این پدیدۀ عمدتاً جمعی مبین وضعیتی است که مناسبات قدرت و بیقدرتی را به نمایش می گذارد.

بر اساس تحقیق و پرسش و پاسخ با برخی زنان شاغل از سوی مجلۀ مطالعات اجتماعی ایران، بیشترین آزارهایی که زنان پاسخگو گزارش کرده اند آزارهای کلامی است. اگرچه آزارهای فیزیکی در محیط کار وجود دارد، گزارش آن کمتر از انواع دیگر است. به نظر می رسد در مواردی نیز پیشروی های بیشتری وجود داشته باشد، اما زنان به دلیل حیا، ترس از سرزنش شدن و سایر هزینه های احتمالی تمایلی به سخن گفتن دراین باره نداشته اند. این در حالی است که اغلب محیط های کاری خصوصی را بیشتری جایی می دانند که زنان مورد آزارهای جنسی قرار می گیرند.

لایحه مجازات اسلامی كه با اصلاحاتی در جلسه مورخ اول اردیبهشت ماه 1392، به تصویب كمیسیون قضائی و حقوقی مجلس شورای اسلامی بر اساس اصل 85 قانون اساسی رسیده است، در جلسه 11اردیبشهت ماه سال 92 شورای نگهبان مورد بحث و بررسی قرار گرفت و با توجه به اصلاحات به عمل آمده مغایر با موازین شرع و قانون اساسی شناخته نشد.

این لایحه از سال 88 که به تصویب مجلس رسیده، بارها مورد ایراد شورای نگهبان قرار گرفته و سرانجام در همان تاریخ به تصویب شورای نگهبان رسید. تغییرات قانون مجازات اسلامی جدید مربوط به دو بخش «کلیات» و «حدود و قصاص و دیات» بوده و در بخش «تعزیرات» همچنان قانون سال ۱۳۷۵حاکم است.

گیتی پورفاضل، وکیل پایه یک دادگستری، در مورد زنان و قانون مجازات اسلامی با صراحت می گوید که این قانون باعث گسترش بی شرمی در جامعه شده است و با حمایتی قانون از مردان دارد باعث می شود که آنها هر کار اشتباهی را با حکم قانون انجام دهند و خلی راحت بگویند: «خلاف شرع که عمل نکرده ام.» او معتقد است باید برای داشتن جامعه ای سالم در قوانین تجدید نظری صورت گیرد و خیلی از قوانین از جمله صیغه کردن از قانون حذف شوند تا جامعه ای سالم داشت.

پورفاضل همچنین گفت که تا کنون زن و دختری به منظور شکایت از همکار و کارفرما در مورد ازار جنسی در محیط کار به او مراجعه نکرده اند اما به دلیل کم لطفی برخی وکیلان در مورد کارآموزان بسیاری از کارموزان برای طی کردن دوره خود به او مراجعه کرده اند. به گفته او، این در حالی است که وضعیت کسی که برای کارآموزی سعی در پیدا کردن محیطی امن است تا دختری که به دلیل شرایط خانودگی و زندگی مجبور به کار کردن است متفاوت بوده و قابل مقایسه نیست و دختری که کار می کند به طبع در برابر خیلی مسائل سکوت می کند.

این وکیل داد گستری در پایان نیز گفت که کسانی که در مجلس شورای اسلامی و راس حکومت قرار دارند افراد متخصصی نیستند و چون خانواده آنها با این دست از مسائل و مشابه آن سروکار ندارند قطعا نمی توانند مشکلات جامعه را به نحوی درک کنند که در صدد رفع آن برآیند. بنابراین جامعه شناسان در این زمینه می توانند کسانی باشند که برای رفع این موضوع راهکارهایی را ارائه دهند.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: