دگردیسی معناهای زندگی و تنها شدن سالمندان

یکی از بارزترین تغییرات جمعیت شناختی قرن ۲۱ سالخوردگی جمعیت است.
دگردیسی معناهای زندگی و تنها شدن سالمندان

به گزارش پارسینه، امروزه پدیده سالمندی در کنار سایر تغییرات فرهنگی و الگوهای اقتصادی به مسئله قابل تامل تبدیل شده است. میزان سالمندی جمعیت ایران از 5 درصد در سال 1355 به 10 درصد در سال 1398 افزایش یافته است اما این وضعیت در سال‌های آینده رشد سریع‌تری به خود خواهد گرفت و پیش بینی می‌شود این میزان به 20 درصد در سال 1421 و حدود 33درصد در سال 1435 تا 1445 برسد که نشان‌دهنده منحصر به فردترین افزایش جمعیت سالمندی در مقایسه با اغلب کشورهای جهان است .

بنابراین افراد بیش از گذشته در مناسبات شخصی و اجتماعی با سالمندان در ارتباط قرار گرفته و می گیرند، در حالی‌که رفتار اجتماع با سالمندان تحت تاثیر تحولات فرهنگی و اجتماعی دستخوش تغییرات جدی شده است.

دیگران چه می خوانند:
 

سالمندی دورانی است که فعالیت‌های جسمانی- روانی فرد کاهش پیدا می‌کند و ابتلا به بیماری‌های جسمی و ذهنی ممکن است به احساس جداماندگی منجر شود.

 

در جوامع سنتی، سالمندی شأنی متضمن سرمایه‌های اجتماعی  و نمادین و انباشته از تجارب و رهنمودها و جایگاه و قداست و حرمت معنوی داشت  و سالخوردگان معمولا از احترام زیادی برخوردار بودند.

 

در زمانه حاضر و جامعه شکل گرفته نوین و مدرن در ایران شاهد تغییر معنا، باور و نگرش نسبت به سالمندی هستیم و جایگاه و قداست سالمندان به نسبت قبل کمرنگ‌تر شده است، که این مسئله و کاهش روابط اجتماعی، باعث شده سالمندان بیش از سایر گروه‌های جمعیتی طرد شوند و حس تنهایی و انزوا ، بی‌ریشگی، بریدن، از جاکندگی، زائد بودن و بیهوده زیستن داشته باشند که این ناشی از عوامل متعدد از جمله: تضعیف سنت‌ها، تغییر نقش سالمندان در تولید مادی، هسته‌ای شدن خانواده‌ها، افزایش اشتغال زنان، تشدید شکاف نسلی و... می باشد و به دلیل اینکه زنان سالمند وابستگی بیشتری به خانواده و فرزندان خود دارند طبیعی است که تغییرات ارزشی خانواده بر کیفیت تجربه سالخوردگی زنان تاثیر عمیق تری بر جای بگذارد به نوعی حس محرومیت اجتماعی داشته باشند و آسیب پذیری شان ارتباط زیادی با محرومیت اجتماعی آنان دارد زیرا معمولا این دوران همراه با کاهش مشارکت اجتماعی سالمندان است و سالمندان به خصوص زنان در وضعیت ذهنی و روانی قرار می‌گیرند که برای آنها معنایی جز گسست از جریان عام زندگی اجتماعی ندارد . احساس کنار گذاشته شدن از روال معمول حیات اجتماعی در حکم ترومای عاطفی برای سالمندان به خصوص زنان است که این محرومیت ها آغاز انواع آسیب های اجتماعی برای آنان می باشد.

پس لازم است با برنامه‌ریزی جامع نگر و همه جانبه به واسطه تغییرات ارزشی که در خانواده و جامعه ایجاد شده نگذاریم سلامت جسمی و روانی سالمندان تحت تاثیر این عوامل قرار گیرد.

 

محیا شعیبی

دکترای جامعه شناسی

دگردیسی معناهای زندگی و تنها شدن سالمندان

اخبار وبگردی:

آیا این خبر مفید بود؟