امام (علیه‌السّلام) در یک روایتی وقتی‌که مؤمن را معنی می‌کند و اینکه مؤمن چطور آدمی است، خصوصیّاتی برای مؤمن ذکر می‌کند.
کد خبر: ۸۴۰۳۷
تاریخ انتشار: ۰۱ آذر ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۲        21 November 2020

یک مطلبی که به ذهن ما آمده از مدّت‌ها پیش این است که در روایات اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) ما گاهی تعبیراتی داریم که کار‌های خاصّی به «جنّ» نسبت داده شده است. ازجمله این روایت سدیر صیرفی است که بنده این را هم از «مناقب» نقل می‌کنم که می‌گوید وقتی‌که از مدینه می‌خواستم خارج بشوم، رفتم خدمت امام، عرض کردم آقا کاری، فرمایشی دارید؟ _ ظاهراً سدیر صیرفی است و گویا به خراسان یا کوفه می‌رفته _ امام فرمودند: «نه.» دوباره می‌پرسد: «نامه‌ای، چیزی؟» گفتند: «نه، برو به سلامت.»

می‌گوید: «از مدینه آمدم بیرون، یک‌قدری که رفته بودم _ حالا چقدر رفته بود، جایش را معیّن می‌کند _ به فلان‌جا که رسیدم، یک‌مرتبه دیدم یک نفر رسید به من، یک نامه‌ای داد دست من، گفت: این مال مولایت امام است و رفت. نامه را نگاه کردم، دیدم بله، نامه‌ای است از امام به من و در آن دستوراتی و خصوصیّاتی هست. بعد یا از خود آن شخص که نامه را آورده بود یا بعد از امام پرسیدم که آقا این‌که بود که این نامه را این‌طور سریع به من رساند؟ حضرت فرمودند که یک عدّه‌ای هستند که جنّ هستند و خدمت می‌کنند به ما.»

از این قبیل روایات زیاد است که جن یک‌مرتبه یک سبک کار‌های خاصّی را انجام می‌داد. در اینجا البتّه اصرار نداریم که جن را منکر بشویم، این را توجّه داشته باشید، امّا کلمه جن به‌حسب لغت یعنی پنهان. هر چیز پنهانی را هم می‌گویند جن. جن یعنی آنچه پشت پرده است، در پشت حجاب است، مستور است، از چشم پنهان است، پوشیده است، به این می‌گویند جن.

چه اشکالی دارد که این فرد جزو رجال الغیب امام بوده، جزو یاران پنهان امام بوده؟ دم دروازه‌های مدینه در کنترل است، اگر امام یک نامه‌ای به این بنویسد ممکن است که دم دروازه مدینه جاسوس‌های داود‌بن علی جیب‌های او را بگردند و بعد نامه را پیدا کنند، اسرار امام فاش و برملا بشود. چرا امام این کار را بکند؟ این است که امام به این می‌گوید تو برو، این مرد هم آزاد و شاد و خاطرجمع که امام به او کاغذی نداده‌اند و خطری ندارد، از دروازه رد می‌شود و عبور می‌کند می‌آید، از دروازه که خارج شده، یک آدم دیگری هم که مخفی است، جن است؛ یعنی مخفی است؛ یعنی مردم او را به امام وابسته نمی‌دانند، از دوستان ظاهر و نزدیک امام نیست، وابسته به امام نیست ظاهراً، از دوستان مخفی است، یواشکی نامه را برمی دارد و مُهر امام به آن زده می‌شود و گِل‌خورده و مُهرخورده _ آن‌وقت لاک نبوده و به‌جای لاک و مُهر، گِل و مُهر می‌زدند، سر نامه را با یک گل مخصوص می‌بستند و روی گل را مُهر می‌زدند که این نامه بسته است _ می‌بَرد به‌سرعت، چون کارش این کار است.

به‌سرعت خودش را می‌رساند به این مسافر که سدیر صیرفی می‌گوید که وقتی نامه رسید گِلش هنوز‌ تر بود، خشکِ خشک نشده بود. چه اشکالی دارد که این‌طوری بگوییم؟ مانعی ندارد، این هم یکی از چیز‌هایی است که به ذهن بنده آمده و مؤیّد همین معنایی است که عرض کردم؛ بنابراین این مسئله تشکیلات است در زندگی ائمّه (علیهم‌السّلام) و اینکه ایشان دارای یک چنین تشکیلاتی بوده‌اند و تقیّه یکی از شقوق و یکی از شُعَبش همین است.

توصیف تقیّه به مجاهدت

یکی از شقوق دیگری که درباره تقیّه لازم است مورد توجّه باشد، همان مسئله عمل مکتوم است. یکی درباره عمل، یکی درباره استتار. تقیّه به‌معنای کار نکردن نیست بلکه به‌معنای کارکردن، منتها کار موفّقیّت‌آمیز کردن است. تقیّه به‌معنای راه رفتن و به‌طرف مقصد راه پیمودن است، منتها در صورتی که کوه وجود داشته باشد از داخل کانال رفتن است، از زیر رفتن است، از راه انحرافی رفتن است، پس رفتن، پیمودن و عمل در آن هست.

ازجمله روایاتی که این معنی را که در تقیّه عمل وجود دارد کاملاً تأیید می‌کند، این است که امام (علیه‌السّلام) در یک روایتی وقتی‌که مؤمن را معنی می‌کند و اینکه مؤمن چطور آدمی است، خصوصیّاتی برای مؤمن ذکر می‌کند، ازجمله می‌گوید «و الْمؤْمن مجاهدٌ»؛ «مؤمن آن کسی است که مجاهد باشد.»؛ یعنی جهاد کند، مؤمن جهادکننده است، «لأنّه یجاهد أعْداء اللّه عزّ و جلّ فی دوْلة الْباطل بالتّقیّة و فی دوْلة الْحقّ بالسّیْف.»

۲. این خیلی روایت خوبی است، خیلی جالب است این روایت می‌گوید: مؤمن درهرحالی جهاد می‌کند، هرگز جهاد را ترک نمی‌کند، نهایت اگر دولت حق بر سر کار بود، اگر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) بر سر کار بود، مؤمن در کنار علی (علیه‌السّلام) جهاد خود را ادامه می‌دهد و جهاد می‌کند، شمشیر می‌کشد با امام (علیه‌السّلام) و در کنار امام می‌رود به جنگ و با دشمنان حق و دشمنان علی (علیه‌السّلام) جهاد می‌کند، این در صورتی است که دولت حقّی بر سر کار باشد، اگر دولت حقّی بر سر کار نبود، همین جهاد را می‌کند، امّا با تقیّه، یعنی آشکارا نه، پنهان. پس در معنای تقیّه معنای جهاد گنجانده شده و من تعجّب می‌کنم چگونه کسانی تصوّر می‌کنند که روایت تقیّه ضدّ روایت جهاد است یا ضدّ روایت عمل ائمّه (علیهم‌السّلام) است.
پانوشت‌ها:
۱- مناقب آل‌ابی‌طالب (ع)، ابن‌شهرآشوب، ج‏۴، ص ۱۹۰.
۲- وسائل‌الشّیعة، شیخ حرّ عاملی، ج‏۱۶، ابواب امر به معروف: باب ۲۴، ص ۲۰۹، ح ۱۹.

برچسب ها: اطلس خبر
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: