آخرین اخبار
خانم دکتر زهرا مصطفوی دختر حضرت امام در خاطراتش از واکنش امام خمینی پس از شنیدن خبر مرگ محمد رضا پهلوی می نویسد.
پنجم
مرداد امسال چهلمین سالروز درگذشت محمد رضا شاه است. با فرار او پرونده
پادشاهی دودمان پهلوی در ایران بسته و در حقیقت بساط شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله در
ایران برچیده شد. او چهارمین پادشاه ایران بود که همگی به صورت سلسله وار
در طی نیم قرن غریب مرگ شدند. محمدعلی شاه قاجار که به مقابله با مشروطه
برخواست و مجلس را به توپ بست پس از پیروزی مشروطه خواهان و فتح تهران از
ایران به روسیه تبعید شد، جانشینش احمد شاه قاجار توسط رضاخان پهلوی از
پادشاهی خلع و در فرانسه درگذشت. رضا شاه پهلوی با خفّت و خواری توسط
انگلیسیها از ایران به جزیره موریس تبعید شده و در نهایت در شهر
ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی از غصه مرد و محمدرضا شاه پهلوی نیز با اوج گرفتن
انقلاب اسلامی، به دستور آمریکائیان از ایران به مصر رفت و پس از یکسال و
نیم دربدری در نقاط مختلف جهان بالآخره در مصر درگذشت. خانم دکتر زهرا
مصطفوی دختر حضرت امام در خاطراتش میگوید: وقتی با شادمانی خبر مردن شاه
را به امام دادم، هیچ توجهی نکرده و فرمودند: هیچ وقت از خبر فوت کسی
خوشحال مشو.
از عجایب تاریخ آنکه این پدر و پسر علی رغم تفاوتهای بسیاری که در خلق و خو و شیوه حکومت داری و. داشتند، هردو در عاقبت زندگی سرنوشتی کاملا مطابق با هم پیدا کردند. هردو به دستور اربابان خارجی و دولتهایی که عمری در راستای منافع آنان خدمت کرده بودند مجبور به ترک وطن شده، هردو هنگام خروج از کشور با جشن و پایکوبی و خوشحالی مردم مواجه شدند، هردو علی رغم داشتن پول و امکانات فراوان در خارج از کشور نتوانستند در محل مورد علاقه خود اسکان یابند. هردو ایام آخر عمر را در آفریقا گذرانده و در نهایت هردو با یک روز فاصله دار فانی را وداع گفته و هردو در یک محل (مسجد الرفاعی قاهره) دفن شدند.
سرنوشت این دو پادشاه در ایام انتهایی میتواند برای هر انسانی درس آموز و عبرت انگیز باشد و باید بدانیم طبق بیان قرآن، این سنت الهی است که تغییر ناپذیر بوده و در این مسیر هیچ فرقی بین انسانها نیست. باید بدانیم توده مردم هم تفاوتی بین افراد نگذاشته و هرحاکمی که خدمتی به آنان کرده فراموش نمیکنند و همواره سپاسگزار او خواهند بود و هرکس در هر لباسی و تحت هر نامی بر آنان حکومت کند اگر به آنان ظلم کرده و استبداد به خرج دهد از چشمشان افتاده و مورد غضب مردم قرار میگیرد و سرنوشتی همچون پهلویها در انتظار اوست.
در اینجا مروری کوتاه داریم به حوادث آخرین روزهای حیات پهلوی ها:
احمد گله داری مترجم کنسولگری انگلیس در کرمان که تا آخرین لحظات همراه رضاه شاه بوده است مینویسد:
"عصر روز دوشنبه ۳۱/۶/۱۳۲۰ کاروان شاهی وارد کرمان شد... به طور مرتب تلگراف رمز میرسید که زودتر خاک ایران را ترک نمایند و نگذارند اقامت قافله در کرمان طولانی باشد، مبداء تلگرافات، لندن، دهلی نو و تهران بود و کنسول انگلیس در کرمان و بندرعباس را مکلف میساختند هرچه زودتر ترتیب خروج اعلیحضرت و همراهان از خاک ایران داده شود. متاسفانه اعلیحضرت به گریپ سخت دچار شده و طبیب لشکر هم ایشان را معاینه کرده، توصیه نمود که سفر به تاخیر افتد، استراحت ۲۴ ساعته موثر واقع شد و موکب همایونی سوم مهر شهر کرمان را ترک گفت. در طول مسیر، میز شکسته قهوه خانه محقر حاجی آباد در آن محیط محقر و دهکدهای که هیچ چیز نداشت جز گرما به راستی غیر منتظره بود و بسیار ناراحت کننده.. بعد از ورود به بندر عباس کنسول اصرار داشت که اعلیحضرت همان شب به کشتی منتقل شوند. علی رغم اینکه ویزا برای سفر به هندوستان صادر شده و قرار بود آنان ابتدا به بمبئی بروند "اسکرین"نماینده دولت انگلیس بعد از سوار شدن رضا شاه به کشتی "بندرا" به وی اطلاع میدهد شما و تمام همراهان به هیچ وجه امکان پیاده شدن در خاک هندوستان را ندارید و همگی به موریس میروید که مورد اعتراض شدید رضا شاه واقع میشود، ولی هیچ سودی نداشته و حتی تلگرافات او خطاب به پسرش و نایب السلطنه هندوستان و نخست وزیر انگلستان را هم مخابره نمیکنند. آنها را چند روز در وسط دریا منتظر نگه میدارند تا کشتی اقیانوس پیما برسد و آنها را به جزیره موریس ببرد.
در بهار سال ۱۳۲۱ رضا شاه را به ژوهانسبورگ بردند و در چهارم مرداد ۱۳۲۲ در آنجا درگذشت.
محمدرضا شاه نیز اول به مصر رفت و سپس به مراکش و طولی نکشید مامور خاص از طرف پادشاه آمد و گفت: طیاره آماده است و اعلیحضرت میتوانند به هر جا بخواهند بروند، فرصت آنقدر کم است که امکان تجدید نظر نیست. آمریکائیها به زحمت و به زور کسینجر در جزایر باهاماس جایی جستند، گرفتاری کم نبود، بیماری سرطان شدت یافته بود، او را به آمریکا بردند. بعد از گروگانگیری دنبال مکانی جدید افتادند. "هامیلتون جردن" مینویسد: با "عمر توریخوس" رئیس جمهور پاناما دوست بودم، پیش او رفته وگفتم: رئیس جمهورکارتر معتقد است تا هنگامی که شاه در ایالات متحده است حل بحران گروگانها ممکن نیست... نمیتوانیم کشوری را پیدا کنیم که او را بپذیرد تنها کشوری که در تمام دنیا حاضر به پذیرش او شده مصر است، ولی کارتر با این دعوت مخالف است، چون بیم دارد که این دعوت گرفتاریهای سادات را بیشتر کند.
وقتی عمر توریخوس شاه را با آن حال مریضی و پریشانی دیده، گفته بود: این اعلیحضرت که این همه از او حرف میزدید همین است؟ این همه تلفنهای رئیس جمهور برای همین است؟
در نهایت، آنجا هم شاه از ترس معامله عمر توریخوس با برخی افراد بر سر تحویل دادن او از پاناما فرار کرد و به مصر رفت و در پنجم مرداد ۱۳۵۹ در قاهره درگذشت.
هم اکنون چهل سال از آن روز گذشته است و نظام جمهوری اسلامی بجای پادشاهی بر ایران حکومت میکند، ولی نباید غافل بود و تنها به تغییر نظام اکتفا کرد. باید مراقب بود تا جلوی ظلم و فساد را گرفته و مردم شاهد بی عدالتی و دزدی و فساد گسترده باشند. خدای ناکرده به عزت واستقلال کشور خدشهای وارد یا جلوی آزادیهای مشروع مردم گرفته نشود.
از خداوند متعال مسئلت داریم رحمت و رضوان خودش را شامل حضرت امام خمینی و یاران صادق و با وفایش و شهدایی که جان خود را فدای عزت و سربلندی کشور کردند بگرداند. به رهبر معظم انقلاب طول عمر با عزت و به مسئولان خادم و فهیم کشور توفیق خدمت عطا فرماید و ما را در راه پاسداری از خون شهیدان و عزت و استقلال کشور موفق بدارد.
از عجایب تاریخ آنکه این پدر و پسر علی رغم تفاوتهای بسیاری که در خلق و خو و شیوه حکومت داری و. داشتند، هردو در عاقبت زندگی سرنوشتی کاملا مطابق با هم پیدا کردند. هردو به دستور اربابان خارجی و دولتهایی که عمری در راستای منافع آنان خدمت کرده بودند مجبور به ترک وطن شده، هردو هنگام خروج از کشور با جشن و پایکوبی و خوشحالی مردم مواجه شدند، هردو علی رغم داشتن پول و امکانات فراوان در خارج از کشور نتوانستند در محل مورد علاقه خود اسکان یابند. هردو ایام آخر عمر را در آفریقا گذرانده و در نهایت هردو با یک روز فاصله دار فانی را وداع گفته و هردو در یک محل (مسجد الرفاعی قاهره) دفن شدند.
سرنوشت این دو پادشاه در ایام انتهایی میتواند برای هر انسانی درس آموز و عبرت انگیز باشد و باید بدانیم طبق بیان قرآن، این سنت الهی است که تغییر ناپذیر بوده و در این مسیر هیچ فرقی بین انسانها نیست. باید بدانیم توده مردم هم تفاوتی بین افراد نگذاشته و هرحاکمی که خدمتی به آنان کرده فراموش نمیکنند و همواره سپاسگزار او خواهند بود و هرکس در هر لباسی و تحت هر نامی بر آنان حکومت کند اگر به آنان ظلم کرده و استبداد به خرج دهد از چشمشان افتاده و مورد غضب مردم قرار میگیرد و سرنوشتی همچون پهلویها در انتظار اوست.
در اینجا مروری کوتاه داریم به حوادث آخرین روزهای حیات پهلوی ها:
احمد گله داری مترجم کنسولگری انگلیس در کرمان که تا آخرین لحظات همراه رضاه شاه بوده است مینویسد:
"عصر روز دوشنبه ۳۱/۶/۱۳۲۰ کاروان شاهی وارد کرمان شد... به طور مرتب تلگراف رمز میرسید که زودتر خاک ایران را ترک نمایند و نگذارند اقامت قافله در کرمان طولانی باشد، مبداء تلگرافات، لندن، دهلی نو و تهران بود و کنسول انگلیس در کرمان و بندرعباس را مکلف میساختند هرچه زودتر ترتیب خروج اعلیحضرت و همراهان از خاک ایران داده شود. متاسفانه اعلیحضرت به گریپ سخت دچار شده و طبیب لشکر هم ایشان را معاینه کرده، توصیه نمود که سفر به تاخیر افتد، استراحت ۲۴ ساعته موثر واقع شد و موکب همایونی سوم مهر شهر کرمان را ترک گفت. در طول مسیر، میز شکسته قهوه خانه محقر حاجی آباد در آن محیط محقر و دهکدهای که هیچ چیز نداشت جز گرما به راستی غیر منتظره بود و بسیار ناراحت کننده.. بعد از ورود به بندر عباس کنسول اصرار داشت که اعلیحضرت همان شب به کشتی منتقل شوند. علی رغم اینکه ویزا برای سفر به هندوستان صادر شده و قرار بود آنان ابتدا به بمبئی بروند "اسکرین"نماینده دولت انگلیس بعد از سوار شدن رضا شاه به کشتی "بندرا" به وی اطلاع میدهد شما و تمام همراهان به هیچ وجه امکان پیاده شدن در خاک هندوستان را ندارید و همگی به موریس میروید که مورد اعتراض شدید رضا شاه واقع میشود، ولی هیچ سودی نداشته و حتی تلگرافات او خطاب به پسرش و نایب السلطنه هندوستان و نخست وزیر انگلستان را هم مخابره نمیکنند. آنها را چند روز در وسط دریا منتظر نگه میدارند تا کشتی اقیانوس پیما برسد و آنها را به جزیره موریس ببرد.
در بهار سال ۱۳۲۱ رضا شاه را به ژوهانسبورگ بردند و در چهارم مرداد ۱۳۲۲ در آنجا درگذشت.
محمدرضا شاه نیز اول به مصر رفت و سپس به مراکش و طولی نکشید مامور خاص از طرف پادشاه آمد و گفت: طیاره آماده است و اعلیحضرت میتوانند به هر جا بخواهند بروند، فرصت آنقدر کم است که امکان تجدید نظر نیست. آمریکائیها به زحمت و به زور کسینجر در جزایر باهاماس جایی جستند، گرفتاری کم نبود، بیماری سرطان شدت یافته بود، او را به آمریکا بردند. بعد از گروگانگیری دنبال مکانی جدید افتادند. "هامیلتون جردن" مینویسد: با "عمر توریخوس" رئیس جمهور پاناما دوست بودم، پیش او رفته وگفتم: رئیس جمهورکارتر معتقد است تا هنگامی که شاه در ایالات متحده است حل بحران گروگانها ممکن نیست... نمیتوانیم کشوری را پیدا کنیم که او را بپذیرد تنها کشوری که در تمام دنیا حاضر به پذیرش او شده مصر است، ولی کارتر با این دعوت مخالف است، چون بیم دارد که این دعوت گرفتاریهای سادات را بیشتر کند.
وقتی عمر توریخوس شاه را با آن حال مریضی و پریشانی دیده، گفته بود: این اعلیحضرت که این همه از او حرف میزدید همین است؟ این همه تلفنهای رئیس جمهور برای همین است؟
در نهایت، آنجا هم شاه از ترس معامله عمر توریخوس با برخی افراد بر سر تحویل دادن او از پاناما فرار کرد و به مصر رفت و در پنجم مرداد ۱۳۵۹ در قاهره درگذشت.
هم اکنون چهل سال از آن روز گذشته است و نظام جمهوری اسلامی بجای پادشاهی بر ایران حکومت میکند، ولی نباید غافل بود و تنها به تغییر نظام اکتفا کرد. باید مراقب بود تا جلوی ظلم و فساد را گرفته و مردم شاهد بی عدالتی و دزدی و فساد گسترده باشند. خدای ناکرده به عزت واستقلال کشور خدشهای وارد یا جلوی آزادیهای مشروع مردم گرفته نشود.
از خداوند متعال مسئلت داریم رحمت و رضوان خودش را شامل حضرت امام خمینی و یاران صادق و با وفایش و شهدایی که جان خود را فدای عزت و سربلندی کشور کردند بگرداند. به رهبر معظم انقلاب طول عمر با عزت و به مسئولان خادم و فهیم کشور توفیق خدمت عطا فرماید و ما را در راه پاسداری از خون شهیدان و عزت و استقلال کشور موفق بدارد.
نظر شما