محمد مهدی اسلامی- برای فهم رفتار دشمن در حوادث اخیر، گام نخست درک این مطلب است آنها تا کجا به اغتشاشات دل خوش کرده اند و سقف انتظار آنها از چنین حوادثی چیست؟
کد خبر: ۳۲۹۷۶
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۳۹۶ - ۱۴:۲۶        10 January 2018
فارغ از نقطه آغاز اعتراضهای اخیر، خشونت های رخ داده و نقطه پایان آن، حمایت آشکار ترامپ از این شورشها، برای بسیاری غیرقابل قبول به نظر می رسد تا آنجا که نیویورک تایمز با تیتر « How Can Trump Help Iran&#۳۹;s Protesters? Be Quiet» به قلم فیلیپ گوردن دستیار پیشین وزیر امور خارجه آمریکا و هماهنگ کننده کاخ سفید در امور خاورمیانه در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما نوشت: من نیز مایلم شاهد تضعیف دولت ایران، میانه‌روتر شدن آن و حتی حذف آن باشم. بنا بر این اجازه دهید یک توصیه به آقای ترامپ بدهم: ساکت باش و هیچ کاری انجام نده.

اما ریشه این نوع رویکرد در آمریکا که یک سوی آن حمایت آشکار از خشونت ها و سوی دیگرش توصیه به سکوت برای ثمربخشی است، چیست؟

مطالعه فصل هفتم سند «? Which Path to Persia» (کدام مسیر به سمت ایران؟) با زیر عنوان «گزینه هایی برای یک استراتژی جدید آمریکایی درباره ایران» که از سوی موسسه مطالعاتی بروکینگز در ژوئن ۲۰۰۹ منتشر گردید و عنوان « الهام بخشیدن به شورش با حمایت از اقلیت‌ها و گروه‌ها اپوزیسیون متمرکز » را دارد شاید ما را در یافتن این پاسخ کمک کند.

این سند از سوی موسسه مطالعاتی بروکینگز منتشر شد که بسیار راهبردی و مهم بود؛ خاصه آنکه همه از توجه ویژه کلینتون ها به این موسسه آگاه بودند. طرح اولیه این سند در ۱۶۴ صفحه در ۱۰ ژوئن ۲۰۰۹ یعنی دو روز قبل از انتخابات ۲۲ خردادماه ۱۳۸۸ رونمایی شد و تاریخ انتشار نشست اول نتیجه گیری در ۶۳ صفحه ، ۱۳ روز بعد یعنی فردای تمدید زمان رسیدگی به شکایات انتخاباتی بود.

موسسه بروکینگز (Brookings Institution) یک سازمان غیرانتفاعی آمریکایی از نوع اتاق فکر است که خود را فراتر از احزاب می داند و در زمینه تحلیل مسایل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فعالیت می کند. این موسسه در سال ۱۹۱۶ میلادی تاسیس شده و یکی از قدیمی ترین موسسات در نوع خود می باشد و همینک یکی از سه اندیشکده برتر و تاثیرگذار امریکایی ها بشمار می رود و بعنوان ابدا ع کننده سیاست تحریم مجازات علیه کشورهای مخالف امریکا شناخته می شود.

با چنین پس زمینه ای، بروکینگز مامور به انجام پروژه ای شد تا مسولین امریکایی بتوانند نحوه مواجهه با ایران را برای خود ترسیم نمایند و آن را به یکی از مراکز خود بنام سابان متعلق به حاییم سابان میلیاردر صهیونیسم یهودی تبار سپرد تا این مرکز که برای تحلیل تخصصی مسایل مربوط به خاورمیانه تاسیس شده است، از طریق شش تن از برترین استراتژیست های خود نوع برخورد با ایران را طرح ریزی نمایند. کنت‌ ‌پولاک ، دانیل بایمن، مارتین ایندیک، سوزان مالونی، مایکل ‌اُ‌هانلون و بوروس ریدل که هر یک کارنامه ای سرشار از مطالعه طولانی مدت بر روی ایران داشته اند. این سند ۹ فصل داشت که هر یک، یکی از راهکارهای ممکن را بررسی و نقاط قوت و ضعف هر یک را کند و کاو کرده بود.

فصل هفتم که آن روزها بسیار مورد توجه قرار گرفت، درستی این گزاره را بررسی می کرد که «امریکا می‌تواند به گروه‌ها اپوزیسیون خارج از ایران کمک مال و نظام کند تا به شورش گران حرفه‌ا تبدیل شوند. برا نمونه می‌تواند به گروه مجاهدین خلق کمک کند و آن‌ها را از تحریم خارج ساخته و بر علیه ایران تجهیز نماید.»

نخست تبیین می کند که - حمایت از شورش دو هدف متفاوت می‌تواند داشته باشد. « برانداز حکومت» یا « ایجاد فشار بر رو حکومت، به ویژه به عنوان اهرم فشار در هنگام مذاکره‌ امریکا با ایران»

در مقدمه تأکید می شود که یکی از نقاط قوت این رویکرد آن است که «آمریکا در طول سالیان گذشته دارای تجربه قابل توجهی از حمایت از شورشیان است و از موفقیت های زیادی برخوردار بوده است.» اما در ادامه یادآور می شود، «تنها گروه غیرقومی که سازمان‌یافته است، سازمان مجاهدین خلق است که حمایت مردمی ندارد.» و افزوده بود « آمریکا می‌تواند به گروه‌های اپوزیسیون خارج از ایران کمک مالی و نظامی کند تا به شورشیان حرفه‌ای تبدیل شوند. برای نمونه می‌تواند به گروه مجاهدین خلق کمک کند و آنها را از تحریم خارج ساخته و بر علیه ایران تجهیز کند.»

اصلی ترین جمع بندی این فصل این است که چون امریکا احتمال برانداز را از طریق شورش قومیت‌ها و گروه‌ها اپوزیسیون ضعیف می‌داند در نتیجه هدف اصل حمایت آن کشور، به خاطر داشتن برگ برنده هنگام استفاده از دیگر فصول - همچون تحریم، مذاکره یا استحاله از درون - است.

سند بروکینگز اگرچه محصول سال ۸ سال پیش است؛ اما به نظر می رسد که در تمام سالهای گذشته بند به بند آن مورد توجه دولت اوباما و سپس ترامپ قرار گرفته است و با توجه به عقبه تحقیقاتی آن؛ همچنان می تواند معرف رویکرد واقعی دولت آمریکا باشد.

رصدی بر رسانه های معارض نشان می دهد یکی از اهتمام های چند سال است اخیر آنها، عادی سازی و ضروری سازی به خیابان ریختن برای اعتراض به وضع معیشتی است. رادیو زمانه، دویچه وله، رادیو فردا، صدای آمریکا، رسانه های سازمان منافقین و بی بی سی کوچکترین اعتراض های کارگری، صنفی و ... را به خوبی پوشش می دادند و بر آن تأکید داشتند. بدین شکل، عادی سازی و ضروری سازی استفاده از چنین ابزاری پیگیری شد و وقتی مردم در مقطعی سعی به استفاده از حق طبیعی خود در نقد دولت داشتند، گروه های آموزش دیده ذیل فصل ۷ سند بروکینگز، برای اعمال خشونت و تغییر مطالبات وارد عمل شدند.

با مطالعه این رویکرد، می توان دریافت اتفاقاتی همچون ترور مردم در اجتماعات، به آتش کشیدن اموال عمومی و ... نه تنها در راستای پیام معترضین به وضع معیشتی نیست؛ که تنها دستاویزی برای آمریکا است تا در مصاف با ایران برگ برنده هایی داشته باشد، برگ برنده هایی که بر اساس اظهارات سندرز سخنگوی کاخ سفید، گویا این بار برای تشدید تحریم ها و افزایش دشواری معیشتی مردم مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
برچسب ها: اطلس خبر
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: